نزدیک ترین نقطه به خدا هیچ جای دوری نیست.
نزدیک ترین نقطه به خدا نزدیک ترین لحظه به اوست،وقتی حضورش را درست توی قلبت حس میکنی،آنقدر نزدیک که نفست از شوق التهاب بند می آید.
آنقدر هیجان انگیز که با هیجان هیچ تجربه ای قابل مقایسه نیست.
تجربه ای که باید طعمش را چشید.
اغلب درست همان لحظه که گمان میکنی در برهوت تنها ماندی،درست همان جا که دلت سخت میخواهد او با تو حرف بزند،همان لحظه که آرزو داری دَستان پر مهرش را بر سرت بکشد،همان لحظه نورانی که از شوق این معجزه دلت میخواهد تا آخر دنیا از ته دل و با کل وجودت اشک شوق بریزی و تا آخرین لحظه وجودت بباری.
نزدیک ترین لحظه به خدا میتواند در دل تاریک ترین شب عمر ناخواسته تو و یا در اوج بزرگ ترین شادی دل خواسته تو رخ دهد، میتواند درست همین حالا باشد و زیباترین وقتی که میتواند پیش بیاید همان دمی است که برایش هیچ بهانه ای نداری.
جایی که دلت برای او تنگ است.
زیبا ترین لحظه ی عمر و هیجان انگیزترین دم حیات همان لحظه باشکوهی است که با چشم خودت خدا را می بینی.
درست همان لحظه که می بینی او با همه عظمت بیکرانش درقلب کوچک تو جا شده است.
همان لحظه که گام گذاشتن او را در دلت حس،و نورانی و متعالی شدن حست را درک میکنی.
آن لحظه که می بینی آنقدر این قلب حقیر ارزشمند شده است که خدا با همه عظمت بی کرانش آن را لایق شمرده و بر گزیده و تو هنوز متعجب و مبهوتی که این افتخار و سعادت آسمانی چگونه و از چه رو از آن تو شده است و این را همیشه به یاد داشته باشید...
"هرگاه با دیگرانید خود را خط بزن و هرگاه با خدایید دیگران را"
بودن را باور کن و تا زمانی که زنده هستی با عشق زندگی کن، لازمه عشق یک ارتباط عارفانه است پس به نیت قربت آماده شو، وضو بگیر و با تن پوشی از دعا و نیایش در محلی آرام، دلبستگی دنیوی را قطع کن و به هیچ چیز جز او نیندیش.
شماره بگیر و از ته قلب صدایش کن و او را به بزرگی و یکتا بودن یاد کن.میخواهی آسمان دلت آبی و خورشید، روشنگر زندگی ات باشد.میخواهی زبان گل ها را بدانی و راز خلقت را دریابی پس به او توکل کن،دست هایت را بالا ببر،وجودت را سرشار از عشق و تمنا کن و به او بگو دوستش داری و فقط او را می ستایی،از او کمک می جویی،بخواه که راه راست را به تو نشان دهد.
خودت را گم کن بگذار هیچ نقشی از تـو بر زمین نماند بال هایت را باز کن به سوی معبـود حقیقی پرواز کن،از او بخواه گاهی مواقع اختیار را از دست تو گرفته و به جایت تصمیم بگیرد، وقتی او را به بزرگی یاد کردی و در برابرش سر بر سجده نهادی،وقتی صدای ناله هایت به عرش کبریا رفت و قلبت تپید،قطرات اشک در چشمان زیبایت حلقه زد و گرمی اش را بر گونه هایت حس کردی،آن هنگام که در گفتن ایاک نعبد و ایاک نستعین،دلت شکست و صدایت لرزید،بدان که گوشی را برداشته است و بشارت میدهد بنده به من بگو چه میخواهی تا دعایت را اجابت نمایم.
در این لحظه فرشته ها ناظر این همه شکوه و عظمت هستند بدان که اگر به صلاح تو باشد همه چیز به تو عنایت میکند.
دوست من دعا کن همیشه با تو در تماس باشد و اگر روزی یادت رفت زنگ بزنی،تو را بیدار کند و عبادت را در تو بپروراند. هر لحظه منتظر باش تا تو را در مسیر زندگی هدایت کند.
تنها سعی کن برای چند لحظه به جز او همه چیز را فراموش کنی.
:: موضوعات مرتبط:
متن عاشقانه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1275
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4